@BorgheiShahryar Profile picture

Shahryar Borghei

@BorgheiShahryar

#شهریار_برقعی / #کاندیدای_دکتری دانشگاه سویل / مدیرعامل #بنیاد_خودشناسی_راه_رشد / رواندرمانگر و معلم روانشناسی / کاندیدای #روانکاوی در مرکز مطالعات روانکاوی

Similar User
Shamim Abbasi photo

@ShamimAbbassi

روان‌درمانی پویشی photo

@Dynamicpsychoth

ملی‌کا photo

@FakhraeiMelika

Mahziyar_psy photo

@mahziyar_psy

ریحان جعفری‌زاده | روان‌درمانگر تحلیلی photo

@RayhanJafarizad

مهدی قاسمی- روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی photo

@drmahdighasemi

Alireza Alizadeh / نقاشِ روان‌شناس photo

@alizadeh_art

Fatemeh photo

@FatemehPsy_

نازنینهه photo

@naziraoufnia

Gita Shamsi photo

@gitashamsi

مریم نکوسرشت photo

@mrynekooseresht

Mehdi Bakhshizadeh photo

@MBakhshizadeh2

Farhad Radfar photo

@Fortdaaa

روجا روشن photo

@Roshan_psy

HesamRahbarii photo

@HRahbarii

در دل فرزندانتان به واسطه قدرتی که بر آنها دارید، رفته رفته انتقامی پرورش مییابد که وقتی قدرتمند شدند یا از خودتان میگیرند، یا از خودشان و یا از هر دو! اینکه از قدرت خود در برابر فرزندانتان چگونه استفاده یا سوءاستفاده کنید، شدت و ضعف این نتیجه را تغییر خواهد داد اما اساسش را نه.


وقتی دو ساعت تو جلسه زار زدی و تو اوجش درمانگرت می‌پرسه چه احساسی داری؟ 😅


در زندگی خیلی وقتا موضوع انتخاب نیست. موضوع اعترافه! یعنی قرار نیست شما بین چیزها انتخاب کنید. قراره اعتراف کنید که چه چیزی در درون شما اولویت داره و عملا انتخاب شده. خیلی وقتا تعلل و اهمال کاری آدما مال اینه که جرأت نمیکنن که پیش خودشون اعتراف کنن که انتخاب درونیشون چیه!


خیلی ترسناکه «فقط یک چیز» بودن! نه؟ فکر کن! تو فقط یک بار زندگی می‌کنی و توی این یک بار زندگی قراره انتخاب کنی که فقط یک چیز باشی و بقیه چیزها رو احتمالا برای همیشه باهاشون خداحافظی کنی! چاره ای هم نیست. چون اگر بخوای همه چیز باشی، یه روز به خودت میای و میبینی عملا هیچ چیز نشدی!


«داشتن» اسارت میاره! ولی این بزرگ ترین اسارت آدمی نیست. بزرگ ترین اسارت آدمی اینه که نمیتونه از داشتن دست برداره. آدمی اسیر داشتن ها و از دست ندادن هاست!


بسیاری از اتفاقات مهم زندگی رو “روند ها” رقم می‌زنن نه تک اتفاقات. موفقیت، شکست، وفاداری، خیانت، ماندگاری، جدایی و ... همگی روند هستن نه اتفاق. آدمای هوشمند توجه ویژه ای به روند های جاری در زندگی دارن و این بهشون تا حدودی قدرت پیش‌بینی و پیشگیری در مورد آینده رو میده!


اکثر کارایی که درمانگرا میکنن و حرفایی که در جلسات میزنن و تجربه های روانشناختی کمک‌کننده رو آدما خودشون قبلا تجربه کردن. ولی براش کلمه ندارن که بتونن درکش کنن. درمانگرا فقط کمک میکنن که اون کلمه پیدا بشه و درک تجربه درونی میسّر بشه. معجزه ای در کار نیست. گنجینه در درون شماست!


درسته که خیلی وقتا حس میکنیم که این راهی که داریم میریم، تکرار همون اشتباهات گذشته است ولی تا یه اندازه ای میتونیم به خودمون فشار بیاریم برای اینکه جلوشو بگیریم. گاهی با اینکه میدونیم ولی زورمون به خودمون نمی‌رسه. زور الکی نباید زد. شاید هنوز بخشی از ما نیاز داره که تجربه ش کنیم!


این عبارت خطرناک “آدم سمی” دشمن درون‌نگریه! اگر شما به یک “آدم سمی” گرایش دارید، موضوعی که باید بهش بپردازید، علاقمندی خودتون به سمّه نه سمی بودن اون آدم.


رابطه برای تموم شدن از کسی اجازه نمی‌گیره. رابطه ها در جایی پنهان تر از آگاهی ما تموم می‌شن و بعدش ما از نشانه های تموم شدنشون متوجه می‌شیم. اونجایی که آدما به اصطلاح رابطه ای رو کات می‌کنن، در واقع جاییه که متوجه شدن و باور کردن که رابطه تموم شده و فقط دارن بهش اعتراف می‌کنن.


هر آدم نسبتا سالمی در چنین وضعیتی وحشت می‌کند. و وحشت همه شبیه به هم نیست. چاره دیگری هم نیست! این خاصیت تقابل جنگ است با انسان زنده...


وقایع تروماتیک زندگی “جزئیاتی” دارن که تمام اثرات اون وقایع بر زندگی ما در اون جزئیات نهفته است. برای فهم عمیق اثرات اون وقایع، باید جزئیات رو بررسی کرد و البته هرچه اون وقایع تروماتیک تر باشن، وارد شدن به جزئیات طاقت فرساتر میشه! روانکاو و مراجع باید صبور باشن و کنجکاو و نافذ!


نشود فاش “کسی” آنچه میان من و توست! نشود فاش “خودت” آنچه میان من و توست! نشود فاش “خودم” آنچه میان من و توست! (درجات مختلف شرم در ارتباط)


فلسفه بافی یه راه امن برای قابل تحمل کردن اشتیاقه! یعنی وقتی جرات نداری بگی دلم می‌خواد، واسش هزار جور فلسفه میبافی که بگی درستش همینه که من انجام میدم. اگه جرات کنی و بگی دلم می‌خواد، یه دری باز میشه رو به دنیایی که تا حالا مغفول بوده؛ چرا دلم میخواد و این اشتیاق از کجا میاد؟!


فهمیدن اعتیاد آوره. ولی دو نوع اعتیاد به فهمیدن داریم: یا چیزی که نفهمیدیم رو نمیتونیم بپذیریم و میچسبیم بهش و اصرار داریم که به خودمون بگیم فهمیدیم. یا هرچی میریم جلو تر بیشتر میفهمیم که نفهمیدیم و ادامه می‌دیم تا به عمق اقیانوس معنا بیشتر پی ببریم! و چه زیباست اعتیاد نوع دوم...


تحمل ندانستن یا توهم دانستن؟! مسئله این است...


Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.