@titi______200 Profile picture

صفر و یک

@titi______200

‏‏...

Similar User
Mummy photo

@DeadMummy

رامی photo

@2kalleh

پریسا photo

@Parisa10649832

AmirSadegh 🇯🇵 photo

@amirsn991

خانم دلون photo

@vittoriadelon

Javad photo

@v_javad_v

مُ ناخُدایِ دِریایِ خودُمُم ! photo

@mohammadix

Navid photo

@eNNKkey

استن! photo

@OzuuStan

عارف photo

@Aref_rajabi_

mᎯᖇᎩᎯ.Ꮑ photo

@mm91215850

𝕄𝕀𝕋ℝ𝔸 photo

@mixtixra

Johannes de Silentio photo

@JohannesdeS

رگالو photo

@Setsuko0o0

والنتین photo

@Valeentinnnnn

Pinned

زندگیمو با زندگی نکردن تلف کردم


سه ماهه خونه رو تمیز نکردم؛ خبر کوتاه بود و جانسوز: زن داداشم داره میاااد از عصر افتادم به جون خونه از کت و کول افتادم! چرا می‌یاین خونه همدیگه😭


نیم‌سوزی اینجوریه: فقط با نیم دونگ حواسم به جواب سوألی که خودم از طرف پرسیدم( بعله خودم پرسیدم) توجه می‌کنم و دوباره با شش دونگ حواسم سوأل رو چندباره تکرار می‌کنم!


می‌خوام سر به بیابون بذارم، برم سگا بخورنم! یه خراب شده‌ای پیدا می‌شه بالاخره! اینا تهدیدهای بی‌بی بود در مواجهه با عروسش ناهید! منِ شش هفت ساله، همه‌شو تصور می‌کردم و دلم می‌خواست خراب شده، عنکبوت نداشته باشه و سگا فقط استخوان بخورن نه بی‌بی


بخوابیم بلکم بیدار نشیم. به اندازه‌ی یک عمر نرسیدن، خسته‌م.


نکنه بشکنیم؟ یه سرزمین و اینهمه رنج!


قرار بود بازرس بیاد مدرسه و همه کلاس‌ها رو بازدید کنه. طی یک عملیات انتحاری، سر خودکارمو انداختم تو بخاری نفتی. بوی صنعت پلیمر راه افتاد و قیافه‌ی خانم شیروانی دیدن داشت! مونولوگ دلیم: خوبت شد الدنگ خانوم!


فرزندم، مازوت هم اگر قاتل جانت نشد، دل قوی دار که اخبار قتل‌های رنگارنگ و کلینیک بدحجابی خواهدت کشت.


-شُل حجاب، مونا اسدی نوبت شماست. -بیمه دارید؟ + بعله بیمه‌ی بیکاری ‌-چند ساله درگیرید؟ ‌+ از سن تکلیف - اوه اوه پس باید بستری بشید. یه چادر پنگوئن می‌نویسم، دوتا ساق دست، از فروشگاه ائمه زیر کلینیک تهیه کنید. گوشی‌تونم که مستهجنه! تا ترک کامل نوکیا1100 دست می‌گیرید. بدحجاب بعدی.

Tweet Image 1

مرگ دسته جمعی نهنگ‌ها، تقلیدی تلخ از روزگار سیاه ما بود.

Tweet Image 1

حس می‌کنم نجات‌ پیدا نمی‌کنیم. به اندازه‌ی سهمیه‌ی هر روزمون غر می‌زنیم و در منجلاب فقر، فروتر می‌ریم! ترامپ، نتانیاهو، اپوزیسیون و... همه آجرهای لق زمانند. ما در سنگفرش تاریخ، درز گرفته می‌شویم.


نفرین جدیدم: "خوابهات پاره پوره"


شکار شدم که زردی خوش نشسته بود و باران دلبری همی چند.

Tweet Image 1

ما پیرتر شدیم با شما. جوانی‌مان را با بمب و موشک، تاخت زدید. کاسه‌تان پر از چه کنم باد.


به اندازه‌ی گریه‌ی هول هولکی، قبل از اینکه کسی سر برسه، حالم خوبه! همینقدر کوتاه و بی‌ثبات.


جدول قطعی برق! آبِ سردِ از رگ گردن نزدیکتر دهه‌ی شصت سلااام سلااام!


راس می‌گن آدمی‌ که با تنهاییش ساخته خطرناکه، خود من می‌تونم به راحتی آب خوردن، همه رو قلع و قمع کنم.


دختره اسکویی بود و هم‌اتاقی‌مون شد؛ یه نگاه به موکت چرکول کف اتاق کرد و گفت من اینجا نمی‌تونم زندگی کنم، من تو رفاه بزرگ شدم. بعدش پرسید هر کی از کجا اومده. من گفتم‌: تو اتکا بزرگ شدم! بقیه بچه‌ها طنز منو گرفتن. شیما گفت من تو شهروند بزرگ شدم، خدیجه گفت من تو مینی بقالی بزرگ شدم


زندگیم قهوه‌ای‌تر از اونیه که با روانشناسی زرد بخواد جون بگیره. دلم رفاه می‌خواد.


Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.