@theycallmeAfagh Profile picture

Afagh

@theycallmeAfagh

اگر نبودم، مرا در چیزهایی پیدا کنید که دوستشان داشتم https://t.co/uuMx5LwAYQ آهنگ قشنگاتون و ...

Similar User
yeg photo

@_yegishere

ولادیمیر میلیدوف photo

@motoasef

Madsiin photo

@madsiiiin

behnam photo

@behnamelewen

shayan👊🏻 photo

@l1shyn1l

ماسن photo

@mtzr1377

خودم هستم بفرمایید؟ photo

@yeah_its_me_man

Pinned

بعد مدت ها براش حرف زدم بهش گفتم دارم لجبازی میکنم با خودم یه جورایی انگار دارم خود زنی میکنم ولی با روحم گفت انتقام چیو از کی داری میگیری گفتم آقا من گم شدم...


امروز تو کلاس زبان دوتا چیز جدید جالب شنیدم یکی گفت من اهنگ های قدیمی (هایده ، مهستی و..) گوش نمیدم چون این حس رو به من میدن که پیرم و جوون نیستم!!! و ۲. استادمون گفت نمیتونه زیاد زل بزنه به مانیتور چون دچار مسخ واقعیت میشه!! من تازه فهمیدم مسخ واقعیت چیه


موضوع سختیه ولی به نظرم جزو حقیقت زندگیه

Tweet Image 1

نمیدونم براتون پیش اومده یا نه ولی امروز انقد سردرد بودم که اومدم یه قضیه ای واسه سحر و گلی تعریف کنم بعد دو کلمه گفتم بهشون ولش کنین سرم درد میکنه نمیتونم تعریف کنم


Afagh Reposted

امشب یه ذره از یه دعوای خیلی سالم از یه کاپل خیلی سالم رو دیدم و این جوری بودم که یاابلفضل ینی وقتی آدم احساس امنیت داشته باشه توی رابطه چیزا این جوری پیش می‌رن؟ ینی پشت سر هم احساست رو به خاطر از دست ندادن طرفت سرکوب نمی‌کنی؟ زیاد غصه خوردم.


رنگ آمیزی، حس خوبی میده:)) شاید درخواست عجیبی بود ازش وقتی پرسید دوست داری با اولین حقوق برات چی بخرم...

Tweet Image 1

شاید چیزی که این روزها بهش نیاز دارم اینه ولی دوباره دارم خودم رو فراموش میکنم

This post is unavailable.

عصر جمعه پاییزی، جهت تخلیه روانم اشک ریختم پیش پسرو ، آرومم کرد ، لبخند هاش این وایب که من پیشتم غصه هیچی نخور میده ، اومدم اتاق و ماسک صورت گذاشتم و برم چایی بریزم و بشینم پا درسم عصر پاییزی شما هم بخیر 💆‍♀️


دوست دبیرستانم الان لندنه با اون بلاگره که تازگیا عروسیش بود و خیلی پولدارن استوری گذاشتن خدایا خوش به حالشون ما که بخیل نیسیم


نمیدونم چرا اهنگ تمام ناتمام از گروه پالت با اینکه خیلی دوسش دارم ولی یه غمی برام داره که نمیدونم چیه البته یه غم قشنگ از اونا که غصه بخورم نه ، بیشتر انگار برام بوی پاییز و بارون میده در حالیکه نه تو پاییز گوش دادم نه تو بارون و نه با شخص خاصی که الان ناراحتم کنه چرا اخه..:)


کاش یه راهی بود که بعد از اینکه یه مدت درس نخووندی دوباره بتونی با اشتیاق بخوونی اصلا بین یه عالمه مطلب گم شدم هم دلم میخواد همه چی رو خوب یاد بگیرم هم وقت نیست برا این همه مطلب دلم یه برنامه ریزی آدم حسابی طور میخواد که دقیق چیکارا کنم باید گشاد نباشم


بچه ها دیدار خیلی قشنگه بحث جدی خیلی قشنگه سلیطه بازی و شوخی خیلی قشنگه فقط اینا برا وقتی که یار اونی که باید باشه ، باشه ❤


سال اول تدریس خواهرم یکی از دانش آموزا پاشده سرکلاس محکم زده پس کله یکی دیگه. خواهرم گفته چرا اینجور میکنی و گناه داره و نزن گفته خانوم اجازه اس ، این انگشت چهارم نه ولی انگشت سومش رو نشونم داد. خواهر نازم هم نمی‌دونست معنیشو براش گفتم 😁

اومدم سر کلاس دیدم خون و خونریزیه. پرسیدم چی شده باز؟ یکیشون پا شد گفت: «خانم اجازه امیرعلی به فلانی گفته تو قبل دنیا اومدن تو کمر من بودی.» یکیشون دید ساکت و خیره موندم فکر کرد نگرفتم پا شد برام جا بندازه: «خانم خیلی فحش بدیه‌. فحش مادره. یعنی من با مادرت یه کار بد کردم»



دوستان pms اینجوریه که تو اکستنشن مژه کردی ، شیک خوشمزه خوردی ، همه ناز نازیت کردن، دوست پسرت نازه ، قراره مسافرت بری با دوست جونیات، ولی یکهو دلت میگیره و غمگین میشی چته زن:/


امروز شد ۷ روز که ندیدمش یارم رو:(


جدیدترین کشف اخیرم که مزه بهشت میده

Tweet Image 1

اینجور فکر میکنم که اگه به نظر من ج.ا گند زده به زندگی حال و گذشته و آینده امون حتما بقیه هم میدونن و این بدیهیه و اونایی که همراهشن ریز و کوچیک ، حتما سفره ای بازه دیگه.


یعنی وقتایی که تنهاهه و خلوت کرده برا خودش و من هی به خودم میگم رابطه باید بهم فضا بدن و یه وقتایی تنها باشن برا خودشون، بازم اون وقتا بهم فکر میکنه؟ دلم میگه آرههههه. پسرو ِ من❤


مامان نازم هیچ وقت جلو راهم نگرفت و همیشه میگف جلوی پروازت رو نمیگیرم برو جلو تا رشد کنی

بی خبر از اینکه مدرسه تیزهوشان رایگان نیست، زد و قبول شدم، رفتم ثبت نام دیدم سیصد هزار تومن پول میخواد که نداشتیم خیلی زیاد بود واسه ما. اومدم به بابام گفتم چند روز رفت فکر کرد گفت باشه قسطی میدمش بهشون. اونجا واقعا شروع پیشرفت من بود، دستشو میبوسم❤️

Tweet Image 1


اصن اینکه بگی امشب دیت دعوتم چی بپوشمممم خود کلمه دیتتتتت خیلی خوبه متوجه منظورم میشین😁

بعد ۵ سال هنوز وقتی بردیا دعوتم می‌کنه به دیت، (که با بیرون رفتن‌های روزانه فرق داره) دلم قیلی ویلی می‌شه و استرس می‌گیرم لباس چی بپوشم و از قبلش کلی برنامه‌ریزی می‌کنم و اینا :)))



شهریور ماه ۰۳: من: آره یه بار داشتم برمیگشتم خوابگاه دوستت رو دیدم پسرو: آره اومد تو اتاق گفت که تو رو دیده. از فرداش من هر روز ساعت ۷ و نیم میزدم بیرون که شاید تو رو ببینم 🫠🫠

میخوام به جای اینکه هر ماه عکس از اون ماه توییت کنم جمله یا مکالمه دلخواهم رو بذارم اینجا دیش دیرین ماشاللههه



United States Trends
Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.