@rohfaz1 Profile picture

از دوردست‌های تبعید

@rohfaz1

شکسته‌فانوسی در ظلمتِ هجومِ تندبادهای نسیان

Similar User
Farzin Lotfinia photo

@FarzinLotfinia

Hana Kiani photo

@Hana_Kiani_88

💙taji💙 photo

@spartace93

Meshgiمشگي photo

@Meshgi1

Farhad photo

@Gllottis

بچه های اعماق photo

@Last_Stand_Mann

نجات‌دهنده‌ای نیست. ما بی‌تاریخانِ «در ناکجای تاریخ ایستاده‌»ایم


بیهوده می‌دویدم وقتی در دیده‌ام اندوهی سیاه نمایان بود


بیهوده می‌دویدم وقتی مقصد غباری بی‌نشان بود


بیهوده می‌دویدم وقتی ظلمت در پی‌ام دوان بود


در من زنی بر گیسوانش غباری از شکوهی از دست رفته، در من زنی در سینه‌اش آتشی خاکسترشده، در من زنی بر شانه‌اش کوهی متلاشی. در من زنی در دست سیگاری رو به خاموشی، در من زنی رو به مرگ... در من زنی می‌میرد


شب، شوکت زوال وهم آفتاب است


از این جهت غمگینم که بی‌جهت غمگینم


ساده است.مردها اگر از سربازی ناراضی‌اند نروند. حتی کمی هزینه هم نمی‌کنند اما منتظر اتفاقی خاص هستند.هیچگاه یک قدرتِ تمامیت‌خواه حرامزاده از عمله‌ی مفت و بی‌مزد و منتی به نام سرباز نمی‌گذرد.اگر نمی‌خواهید تن به بردگی دهید سربازی نروید.تفاوت میان سرباز و یک دختربچه همین خواستن است

می‌دونید چرا اخباری مثل "چند دختری که تو سن پایین ازدواج می‌کنند" اینقدر برامون جذابه؟ ولی خبر "میلیون‌ها جوونی که وقتشون رو تو پادگان‌ها به عنوان سرباز تلف می‌کنند" اصلا برامون مهم نیست؟ چون تصویر یه دختر کتک‌خورده خیلی بیشتر از یه جوون کله کچل سرباز، احساسات ما رو برمی‌انگیزه



وقتی #لطفی زخمه بر تار می‌‌زند کدام صبحِ به طلوع ایستاده در کدام خمارِ چشمی به غروب خواهد نشست...؟


از دوردست‌های تبعید Reposted

یک رشتو درباره تحول #زبان و ادبیات در برخورد با تکنولوژی: این روزها #ادبیات بشدت تحت تاثیر تکنولوژی دچار انزوا و تغییر شده. برخی از این موارد رو اینجا می نویسم و اگر شما هم موردی به خاطرتون می رسد اضافه کنید:


«انّی رایتُ دهراً مِن هجرک القیامة...»


در بند سلسله‌ی گیسوانی پیچیده در محاق از کابوس آزادی خبر نکن مرا


گویی غروبی‌ست خفته در بستر شب. عصرهای غمگینی‌ست...


هوای رو تو دارم نمی‌گذارندم مگر به کوی تو این ابرها ببارندم... برای شب‌های بی‌فانوسِ خلوت و سکوت: bit.ly/2LzBZgO #محمدرضا_لطفی #سایه


نویسندگی لذتی است قرین با رنج. سپردن قایق بی‌پاروی قلم به امواج بی‌مهار جنون و شهود. نویسندگی جنون است


در حال تلاش برای بازیابی حس خوبِ به‌تدریج‌زوال‌یافته‌ام به وبلاگ‌نویسی هستم. حس خوبی که یحتمل سرویس بیان اندک اندک آن را فروپاشاند. آرام آرام به این نتیجه رسیدم که وبلاگ خوب، وبلاگ بدون مخاطب است


في قربِها عذابٌ في بُعدِها العذابان...


بدایت- از خود می‌گریزم اما در هر کجا که توانم تکرار می‌کنم این «خود» را! حکایتی‌ست...


United States Trends
Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.