@kneseie Profile picture

neekee

@kneseie

Don't take yourself too seriously. research scientist.

دوستم به تازگی مامان شده و ما پنج تا رفیق‌ها تصمیم گرفتیم دو ماه براشون نوبتی غذا درست کنیم تا یکم سرپا شه. امروز نوبت منه و ازم خواسته براش لوبیاپلو درست کنم. در حالیکه با رئیسم زوم میتینگ دارم پیشبند به‌تن دارم پیاز سرخ می‌کنم. گوجه‌خیار و لیموی تازه هم شستم برای سالاد شیرازی.


دوستِ پسر امریکایی‌ام به مامانم گفته مامانش هیچ‌وقت باهاش مهربون نبوده و همیشه حس ناکافی بودن بهش داده و کاش مامانش مثل مامانم مهربون و affectionate بوده. مامانمم دست کشیده به سر پسره و بهش گفته یور ساچ ا گود بوی. مگه پت اداپت کردی مادر من خب، مگه بچه‌ی کوچیکه! گود بوی آخه؟🥲


گاهی کُل تابستون می‌موندم خونه‌ی مام‌بزرگم. دو نفری دراز می‌کشیدیم رو تختِ تو حیاط و یهو از درختشون یه انجیر بزرگ و شیرین تالاپ می‌افتاد پخش زمین می‌شد. همه‌ش رو‌ پشت‌بوم در حال انجیر چیدن بودم. خوش می‌گذشت باهاش. خوش معاشرت و شیک‌پوش و مهربون. ایمیل گرفتم که ویزاش ریجکت شده.😓


چه روزگاری رو زندگی می‌کنیم. آخوند یا با گلوله و اعدام می‌کشه یا اینجوری آدم‌های مخالف خودش مثل کیانوش رو به جایی می‌رسونه که خودخواسته به زندگی‌شون پایان بدن. لعنت به آخوند. تف به آخوند. ریدم سر آخوند. #کیانوش_سنجری


دوستم صبح وقت دکتر داشت، از من خواست بچه‌ی شش ساله‌شو ‌ببرم ‌مدرسه. دم در بهم گفت خاله، مامانم همیشه موقع خداحافظی کف دستمو بوس می‌کنه که وقتی تو مدرسه دلم براش تنگ شد بذارم رو قلبم. منم همیشه با همون دست براش بوس می‌فرستم که نگرانم نشه وقتی مدرسه‌ام. بعدم محکم بغلم کرد و رفت.🥲


خاله شدم و این لطیف‌ترین و قشنگ‌ترین حسّیه که تو زندگی‌ام دارم تجربه می‌کنم.

از اتاقم اومدم بیرون پدرم گفت یه خبر خوش برات دارم. تو دلم گفتم چیزی خوشحالم نمی‌کنه. گفت خواهرت بارداره. چنان دادی کشیدم از خوشحالی که سگم دو متر پرید هوا و یه بارک بلند هم کرد که زن چته نصف جونم کردی بعدم نگاه‌های مشکوک بهم کرد. بعدم با ترانه‌ی ترینینگ سیزن رقصیدیم با پدرم. :))



اولِ صبح با مامانم صحبت از قیمه‌بادمجون و دیزی شد، دلم هوس سوشی کرد با ترشی زنجبیل فراوون. خدا شفای عاجل عنایت کنه. :)


تا اسرائیل واکنش نشون نداده بگم که خیلی حس خوبیه که بدونی یه strong support system داری و اون خونواده‌ته که تحت هر شرایطی و بعد از هر تصمیم و عملکرد اشتباهی می‌تونی بهشون پناه ببری و بدونی پیششون امنی و قضاوت نمی‌شی و حمایت و کمکت می‌کنن روی پات دوباره بایستی. فیلین گریتفُول.


پدرم: همه‌چی زندگیت دلگرمم می‌کنه جز اینکه انتخاب کردی تنها باشی. من: انتخاب نکردم پیش اومده دیگه ولی قول می‌دم سال بعد با شوهر و بچه به بغل بیام ایران :)) پدرم: حالا نه انقدر سریع *پدر ایرانی هر چقدر اپن‌مایندد و تحصیلکرده باز هم نمی‌تونه تصور کنه تنهایی هم می‌تونی خوشبخت باشی.


همونطور که از آدم‌های کنترل‌گر (پدر،مادر،پارتنر،رفیق) دوری می‌کنید، از آدم‌هایی که ناکامی‌ها و خشم‌شون رو روی شما پراجکت می‌کنن هم فرار کنید.


به بخشی از اهداف مهاجرتیم رسیدم. درسم تموم شده. شغل خیلی خوبی دارم و موضوع ریسرچم به هیجانم میاره و دوستش دارم. اما خوشحال نیستم. احساس پوچی و ناکافی بودن دارم. خسته شدم.😢


بوی کته‌ی در حال دم‌کشیدن و بادمجون سرخ‌شده پیچیده تو خونه. تا اومدن مامانم فقط سه روز فرصت دارم که پدرمو فربه کنم که مشخص نشه خیلی اینجا ازش کار کشیدم. جوری شده که لقمه‌هاشو می‌شمرم و وقتی غذاشو تموم می‌کنه می‌گم آففرین عزیزم حالا دو تا بایت بیشتر بخور که خوب قوی و تپلی شی. :)


قبل از اینکه دی‌اکتیو کنم بگم که از خوشی‌های این روزهام اینه که مامانم ویزاشو گرفته و دو هفته‌ی دیگه منو پدرم می‌ریم فرودگاه استقبالش. برای منو برادرم این یه‌ وضعیت بُرد-بُرده؛ من همزمان پدر و مادرم رو کنارم دارم و اون خونه‌ خالی رو.


United States Trends
Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.