@imrishlo Profile picture

Reza Rezaei

@imrishlo

هنرجوی سابق، کارمند فعلی

Similar User
کلافه کاموا photo

@4u703

آطاری photo

@atarimatari

آرشام photo

@Sad_Rend

زبـون بـــــــــته photo

@hosseinhadadian

AliZ photo

@MrJoor

Ultramarine Blue photo

@evitsoom

Mohsen Damandan photo

@MohsenDamandan

کرانه‌ شرقی photo

@KaranehSharghi

گره‌گوار سامسا photo

@gregorsamsa_69

Aligh718 photo

@aligh718

Taha photo

@taahaatn

taheredargahi photo

@tatipulika

بَرد photo

@justbardia

🏴شیخ‌الدیزاین🏴 photo

@shey_khol

Hoda⁷ ✨ photo

@AccidentalSlip

امشب آش داشتیم، آش حقی شد حقیقتا‌.

Tweet Image 1

برق نباشه تمام ابعاد زندگی‌مون فلج می‌شه. برق نیست پس آب هم قطعه و تا طبقه ما نمیاد. طبعا شوفاژ هم قطعه و سرما هم مزید شده. سرویس بهداشتی هم بلااستفاده‌اس. آب خوردن هم دچار مسئله شده. اسانسور از کار افتاده و یه خرید ساده هم بغرنج شده.


خدانکنه شما یه چیزی بخوای بخری و کمی در موردش سرچ کنی. جوری کوکی و هیستوری‌های سرچت رو نگه‌ می‌دارن این سایت‌ها که تا سالیان سال زخم می‌شی از دیدنش. دو ماه دارم چای‌ساز و دستکش چرم موتورسواری می‌بینم.


پیام‌های مدیر ساختمون ما عالیه. بی پرده‌ترین دیس‌های تاریخ رو می‌کنه. 🤣🤣 مدیر ۱۰/۱۰

Tweet Image 1

هیچوقت نفهمیدم که چه بر من گذشت و چه بر سر من اومد، اما به جد و جهد می‌کوشم که از محیط‌های هنری دور باشم. بری از اجتماعات هنری.


من خوبم، مرسی‌. از طوفان لذت ببر.


تکمیل کنم که لوازم خونگی‌ای بود که توش شیر و کیک می‌فروخت. چی تو مغز نویسنده سریال می‌گذشت، نمی‌دونم. :))

یاد شیر و کیک مغازه آقای پیردوست افتادم.



یاد شیر و کیک مغازه آقای پیردوست افتادم.


فقط اونجا که می‌گفت: «تو منو تبدیل به خوشحال‌ترین مادر دنیا کردی.» همین یه جمله کافیه تا دنیای آدمی دگرگون بشه.


شازده خانم بالاخره جلوس فرموند.

Tweet Image 1

جاهایی که می‌شه توی تهران، صبح زود یا عصر و غروب رفت و دوید رو معرفی می‌کنید؟


این فوتبال رو باید دسته‌جمعی و با کلی کری و کل کل می‌دیدیم. نه اینجوری تنها در خانه :(((


سمت مرکز کسی نیست بیاد مهمونی؟ کم هستیم و غمگینم :)


قیمه درست کردن از املت درست کردن برام راحت‌تره. :)))


صحبت از قدیم‌های هنرها شد و تعریف کردم که یه زمانی کانال کراش هنرها خیلی رو بورس بود و بعدش همه دانشگاه‌ها تو ایران این حرکت رو ادامه دادن. این کانال رو من زدم و یادمه که خیلی خوش می‌گذشت اون دوران. تهش از حراست دانشگاه خواستن من رو و بستم کانال رو.


با متخصص غدد داشتم صحبت می‌کردم در مورد کبد چربم. بهم گفت همه این علم پزشکی نوین رو بذار کنار یه لحظه. شما بلغمت زیاد شده. مشکلت اینه. حالا اگه اینو کنترل کنی، همه چی حل می‌شه. بعدش سکوت کرد.


شمع‌های تولدم رو امسال تو ایران روشن کردن، تو اسرائیل خاموش شد. آتیشش هم به جون من و ما میوفته از فردا.


دستامو سیاه کردم، پاهام پر از خراشیدگیه و بدنم کوفته‌اس. امروز رو به گردو تکوندن گذروندم.


بنظرتون چوب قشنگ، کدوم رنگه؟

Tweet Image 1

از اونجایی که اکوسیستم در این مملکت دیگه پاش لب گوره و هر کی هم رد می‌شه یه لگدی بهش می‌زنه، یا باید به فکر رفتن باشم یا اینکه بمونم و لااقل برم تو صنایع غیر وابسته به اینترنت.


Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.