@iminajalili Profile picture

Mina

@iminajalili

سبز و آبی...

Similar User
Saghi photo

@saghiirz

cara photo

@caraadise

Lili photo

@Liliput__l

🍯 photo

@Acal_at

thenegin photo

@theneginzm

tinkerbell photo

@thinkerbell_el

MahD | محدی photo

@Mahdi__MHT

Ged photo

@Ged_TheArchmage

Maddy 🧸 photo

@weirdgolnaz

nazokranj photo

@nazokranj

نینا خوشگله photo

@_MrNina

The Man in Black photo

@man_in_blackkk

Payam Babaee photo

@payambb

Navid photo

@Navid7h

Pinned

I felt like sleeping and dreaming in the grass...

Tweet Image 1

چجوری توی این شهر اولین کارمون رو به عنوان دانشجو پیدا کنیم؟! 🙄 ۲۰ نمره.


از این که خودم این سر دنیام و خانواده‌م ایرانن، عذاب وجدان دارم. دلم می‌خواد بمیرم بلکه درد و استرس ایرانی بودن از روم برداشته شه. گند بزنن این زندگی رو…


هر جایی از زندگی که حس کردی آدم‌های نزدیکت تاکسیک و بد‌ دلن، باید فورا بذاری‌شون کنار. من این همه بدبختی نکشیدم که بذارم آدم‌های عوضی تو زندگی‌م جایی داشته باشن. تنها بودن سگش شرف داره به کنار همچین آدم‌هایی بودن.


بهش زنگ می‌زنم می‌گم کجایی؟ می‌گه تو قلبت. مهم نیست که چقدر اصرار کنی که بگو واقعا کجایی. همچنان می‌گه تو قلبت =)))

بابام گفت تا چایی رو می‌ذاری، من سریع دوش می‌گیرم. بعد برای اینکه شوخیش تکمیل شه، لباس پوشید و رفت بیرون یک دوش خرید و برگشت. آخه مرد((((((:



📕«Probably I wanted to hold captive those I loved, but I wanted them happy in their captivity.»


منم همین تا دوست صمیمی‌م بیاد و بعدش بشیم سه‌تا ‌‌دوست صمیمی🥲

دلم دوست صمیمی تو تورنتو میخواد 😭



“Ağlama, iki gözüm, biraz daha dur”


بعد من می‌رفتم جایی که کلاغ‌ها تا یک وجبی صورتم می‌اومدن، می‌خوابیدم. تنها ترسم این بود که وسیله‌هام رو بردارن. به خاطر همین می‌ذاشتم زیر بالشت. الان دیگه عمرا برم😭😂

داشتم میرفتم آرایشگاه، چند خیابون مونده به مقصد دیدم صدای غارغار وحشتناک یک کلاغ میاد. اطراف رو نگاه کردم دیدم یک کلاغ لای شمشاد گیر کرده. همینکه دیدمش یکهو یه چیزی محکم از پشت خورد تو سرم. شدت ضربه انقدر زیاد بود که تعادلم رو از دست دادم و افتادم.



توییتر اومدن تو این جور مواقع رو خیلی دوست دارم. انقدر می‌خندی که اشک از چشم‌هات جاری می‌شه =)))


هنوز که هنوزه موزیک بی‌کلام جاهایی از قلبم رو لمس می‌کنه که دست هزاران کلمه هم بهش نمی‌رسه.


گفتگو کردن یکی از کلیدهای مهم روابط پیچیده انسانی هست.


با تموم شدن تعطیلات عید، بهار هم تموم شد. تابستون به طور رسمی شروع به کار کرده. 😒


اومدم یه خاطره‌ای رو بنویسم که عمق این فشار رو برسونم ولی دوباره مغزم انقدر اذیت شد که بیخیالش شدم. کلا هر نوعی از بادی شیم وحشتناکه ولی تو بچگی تو یک لول دیگه‌ایه… لطفا راجع به هیکل هیچ بچه‌ای نظر ندید.

داشتم میرفتم آرایشگاه، چند خیابون مونده به مقصد دیدم صدای غارغار وحشتناک یک کلاغ میاد. اطراف رو نگاه کردم دیدم یک کلاغ لای شمشاد گیر کرده. همینکه دیدمش یکهو یه چیزی محکم از پشت خورد تو سرم. شدت ضربه انقدر زیاد بود که تعادلم رو از دست دادم و افتادم.



Mina Reposted

بوی اونی که دوسش داری🫠

یه بوی خوب بگو که عطر نیست



Vem kan skiljas från vännen sin Utan att fälla tårar?


شب‌هایی که برف می‌باره باید پنجره رو باز کنی، تا کمر خم شی بیرون، زل بزنی به رنگ آسمون و از سکوت شب لذت ببری. سکوت شب‌های برفی با بقیه شب‌ها خیلی فرق می‌کنه…


کاش می‌شد بمیرم و با یک ملیت دیگه به دنیا بیام. جوری که هیچ چیز از این ویرانه ندونم.


“Mais faire sans vous j'sais pas comment”


شکل بال، بچسب رو دوشم…


کاش می‌شد آدمی می‌تونست تو رگ‌های اونی که می‌خواد، جاری شه و تا ابد تو وجودش باشه.


Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.