@hanzburgerr Profile picture

Hna

@hanzburgerr

Hunger artist

Joined February 2021
Similar User
Sun photo

@calledmesunn

همون ساراناسورم🦕 photo

@smalldervish

نارگیلی photo

@sayeahhhhh

سآنیا photo

@sannniiya

پاتریشیا photo

@goorbehgoorbeh

سپیده کاظمی حسنوند photo

@sepideh_kazemi

Arya photo

@_arya_t

نانـی photo

@Naniw03

بهار 🍏 photo

@baaahaaarrrrr

کول من photo

@_sarbaz_0

Hna Reposted

I think we have to start being cruel to men in more compelling and creative ways so they start writing better poetry.


Hna Reposted

Nothing. Just upset over needs that I have that I expect ppl to know about but I am unable to communicate them so now I’m mad at everyone.


وقتی میگم مردم ایران خیلی ableist هستن باهام بحث میکنن. همه‌ی مشکلات، قابل دید برای شما نیستن.

از آدم کُند متنفرم. تو مترو, رو پله برقی, تو رانندگی, تو راه رفتن, تو کار, تو ATM, تو صحبت کردن, تو غذا خوردن, تو همه چیییی, جون بکن بابا.



باز هفته‌ی تخفیف گذاشتن کتابفروشیا شد و من باید زندگیمو به حراج بذارم.


Hna Reposted

گردنم را می‌بوسد و می‌گویم: "تا ابد دوستم داری؟" درحالیکه می‌دانم نه او برای تا ابد ماندن ساخته شده و نه من برای دوست داشته شدن.


از وقتی خاطرات می‌نویسم(۶ سالگی) منتظرم زودتر بمیرم یکی پیداشون کنه بخونه و بوجی موجیشون کنه. کی پس قراره بمیرم خب؟ اه.


Hickeys are overrated, shoot me with a gun.


My books are my diaries, secrets on the margin asleep And the ones who finds it next, for me they're gonna weep


Hna Reposted

Thierry Mugler, 1998

Tweet Image 1

گاهی بهت خوش میگذره، پلی حس میکنی لیاقتشو نداری که بهت خوش بگذره.

از آدم کُند متنفرم. تو مترو, رو پله برقی, تو رانندگی, تو راه رفتن, تو کار, تو ATM, تو صحبت کردن, تو غذا خوردن, تو همه چیییی, جون بکن بابا.



Hna Reposted

سلام ببخشید که دیر کردم چاقومو پیدا نمیکردم که بتونم باهاش از درخونه بیام بیرون🥰


لازم نیست آرزو کنم، خودش چندوقت یه بار فیوزاش اتصالی میکنه آتیش میگیریم. موردی نیست.

این توییت رو فقط کسایی که آرزوی نابودی دانشگاهشونو دارن لایک کنن



میخواستم روانشناسی بخونم ولی دیدم بعنوان مریض با استعدادترم.


Hna Reposted

گرانی.

بزرگ‌ترین چالشی که توی حوزهٔ کتابخوانی باهاش مواجه شدید چیه؟



Hna Reposted

فکر می‌کنم تو زندگیم شبیه اون زنی میشم که قصه‌ش رو گلی ترقی نوشته بود، زنی که ۱۰ سال بود می‌خواست قصه‌ای بنویسه و هر روز تو خیالش شرایط نوشتن رو آماده می‌کرد ولی هیچ وقت چیزی ننوشت.


Hna Reposted

بیدار شدم و بازم چاقم. فکر میکنم مشکل از تخت باشه.

بیدار شدم و امروز هم چاقم. باز فردا دوباره چک میکنم.



پتو نرمه، بوی شامپو لیمو میدم و ساعت گمشدمو پیدا کردم. مشکوکه.


برای هالووین میخوام وحشی درونم رو آزاد کنم و خودم باشم.


They should invent a new kind of form of existing where it's not excruciatingly painful.


اصلا مناسب روابط انسانی نیستم. کاش حشره بودم؛ کفشدوزک. (هستم)

This post is unavailable.

Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.