@hamedaskari77 Profile picture

حامد عسکری

@hamedaskari77

به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید... رنج مقدس نبشتن.. جای امن زخم‌ها

Similar User
Hassan Roholamin photo

@hassanroholamin

محمدحسین پویانفر photo

@mhpoyanfar

عبدالرضا هلالی photo

@helalireza

حسین طاهری 🇮🇷 photo

@hoseintaheri213

مهدی فضائلی photo

@m_fazaeli

علی اکبر رائفی پور photo

@_Mahdiyar313

حامد کاشانی 🇮🇷 photo

@hamedkashani__

Seyed Taghi Seyedi photo

@seyedtaqiseyedi

Ehsan Yasin photo

@RealEhsanYasin

سيد محمود رضوی photo

@smahmoodrazavi

🇮🇷 محمّد مَهدی همّت photo

@hemmatofficial

🇮🇷وحید یامین پور photo

@yaminpour

فواد ایزدی Foad Izadi photo

@IzadiFoad

حامد سلطانی | Hamed Soltani photo

@HamedSoltaniiii

امین میمندیان photo

@aminmeymandian

به خاطر این نوع پوشش دستگیر می‌شود،سکته‌می‌کند و الان توی کاوری تیره در سردخانه‌ی بیمارستانی‌ست، دیگر این چشمها نمی‌بینند و این لبها نمی‌خندند، ما دق نمی‌کنیم و این خود دق‌دهنده است. #مهساامینی

Tweet Image 1

هفت روز گذشت... شادی روحش صلوات

Tweet Image 1

هنرش اینه هرشب پشت موتور تو اتوبان لایو بره که داره رانندگی کنه و موزیک گوش بده، آخرین پستش مال شش ماه پیشه، آنفالوش کردم پیام داده ما ز یاران چشم یاری داشتیم، کاش بدونم چیکار کردم. یاعلی


صراط الذین انعمت علیهم ...

Tweet Image 1

خسته‌ایم آقای قاضی...

Tweet Image 1

نوشتم براش: داداش تو طریق به یادتم نوشته ؛ درودها ... نستوه باشی نارسایی‌ات مباد... َن؟


پاس #میرزا رو یک هفته‌س می‌گن امروزفردا، امروز صبح گفتن پنج عصر ، پنج شد گفتن فردا صبح، امشب اومدم خونه می‌گه پاسم؟ گفتم نیومده، گفت؛ من می‌دونم نمی‌بری منو ، میخوای آروم آروم بگی ناراحت نشم... بعد رفت تو اتاقش شامم نخورد. حسین‌جان من جواب این بچه رو‌چی بدم دورت بگردم نظری...


توی مهستان حقیر رو دیده کلی قربون صدقه، بعد میگه من مداحم شماره‌تونو بدین، شعراتونو بخونم ، شماره رو دادم بعد میگه ببخشین به چه اسمی سیو کنم، گفتم ولش کن چه اصراریه، گفت دیگه دارم شماره‌تو، مزاحم میشم . گفتم نه زنگ نزن دورقم آخرش اشتباهه. #بلاکش


چه توصیه‌های اربعینی‌ای اسماعیل چه توصیه‌هایی ...


حیف وقت و اینترنت. #لامینور


قبلا هم نوشتم : کوچکتر بود، یه شب بی‌مقدمه گفت: می‌خوام یه رازی بگم، گفتم بگو! گفت: من قرار بود بچه‌ی یه پدرومادر بمی‌ باشم ولی یهو خدا دید قراره به زودی بمیرن من رو نگه داشت بچه شما باشم... اون شب تا صبح می‌لرزیدم. #میرزانیکان


#جاذبه امشب رو‌ منت بگذارین بر من و ببینید. ساعت ۲۱ شبکه افق


با دوتا اپل سیزده‌پرومکس، یه ایرپاد، اپل واچ، کفش و لباس مارک اومده دفترم، از هر دری حرفی بعد میگم کار و بار میگه تو اسنپ کار می‌کنم، ماشینم خراب شده پونزده‌تومن دستی بده تا برج ده. جای پنج‌‌تومن قبلی که دلش برا امام‌رضا تنگ شده بود گرفت هنو درد می‌کنه.

Tweet Image 1

شاید دیر اما بالاخره شروع کردم.

Tweet Image 1

دنیا بد دنیاییه رفقا...

Tweet Image 1

رفیق و‌ همسفر جاده‌م:

Tweet Image 1

چرا دانشکده‌ی هنرهای زیبا؟؟ مگر هنرهای زشت‌ هم داریم؟


Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.