@bahari71 Profile picture

بهارم

@bahari71

صلح كل كرده ام به خلق جهان/ مرد ميدان كارزار خودم

Similar User
🌫 ت َب ا ر ا ن ه 🌧 photo

@TABARANEH

Punisher photo

@khodebartaram

alimosleh photo

@alimosleh

امیر photo

@amir_adagio

shamim photo

@shamim_banoo

Kitkaaatttt photo

@kitkaaatttt14

دوری photo

@TheGirlInsideMe

میس سین photo

@osati_s

David photo

@David25989452

تنها در شهر photo

@Mohsen_lia

غزال photo

@sharoshoooor

caferain photo

@omidofline

صبحا که میرم بیرون از خونه یه گربه میپیچه به پر و پام و صدا میکنه. این مدت با صبوری و خیلی محترمانه باهاش صحبت کرده‌م و بهش گفته‌م که از حیوونا خوشم نمیاد بنابراین تمایلی به ارائه خدمات بهش ندارم، اما گوشش بدهکار نیست.


یکی از دوستان رفته آزمون خط شکسته داده و در حالی که خطش ذره‌ای لیاقت دریافت درجه عالی نداره تونسته با نمره بالا قبول بشه. خیلی هم با افتخار میگه گفتند بیا آزمون یه کاریش می‌کنیم. حالم از همه چی به هم میخوره.


ما تو گویشمون به این حالت میگیم چس چادروا، گوزغرمبا 🤭

رابطه ترامپ و ماسک یه جوریه بیش از حد صمیمی این جور روابط یهو به گا میره



دکتر جون شما با مفاهیمش مشکل نداری؟ الان من با بودجه شخصی میتونم کلینیک ترک حجاب بزنم؟

This post is unavailable.

وقتی با دکتر دو نفری تو جاده هستیم نظامی‌خوانی @M_R_Taheri همراهمونه. فرقی هم نمیکنه برای چندمین باره که گوش میدیم. امروز برای چهارمین بار خسرو و شیرین رو گوش میدیم. هر بار هم تازه‌تر از قبله. @nezami_ganjavi


آهنگ امشب: صبر ایوب زمان صبر منه.


استاد عطارچیان هم فوت کرد. بد زندگی‌ای شده.


امروز من درس می‌دادم و یکی از بچه‌ها منو می‌کشید.

Tweet Image 1

بهارم Reposted

با شروع این ماه من چندتا جای خالی تو کلاسام دارم. اگر دوست داشتید بهم پیام بدید♥️

لطف @Ebi1661208 برای ساخت پوسترها. ♥️

Tweet Image 1
Tweet Image 2


با یه اسنپ اومدم خونه. راننده اینقدر با شخصیت بود اینقدر موزیکای خوب داشت، اینقدر همه چیز تو ماشین تمیز و مرتب بود که موقع پیاده شدن می‌خواستم بگم تو رو خدا بفرمایید منزل شام در خدمت باشیم.


با دختر جانم داشتیم میومدیم خونه، پیش‌نماز مسجد محل تو کوچه بود تا ما رو دید برگشت تو مسجد و وقتی رد شدیم به راهش ادامه داد.


همین الان سر کلاس یادم اومد که امروز سالگرد ازدواجمونه. زندگی خیلی عجیبه.


امروز توی خیابون قشنگ شهر راه رفتم و باد پاییزی پیچید لای موهام. کلی کیف کردم. عادی‌ترین لذت، این سالها بر ما حرام بود. خوشحالم تغییر رو توی شهر کوچیکم میبینم.


همین الان داشتیم از مهمونی برمی‌گشتیم که… بله نگهمون داشتند که ماشینو ببرند پارکینگ. اینقدر فک زدیم که این وقت شب با بچه وسط خیابون بیخیال بشید تا بالاخره پذیرفتند فردا صبح علی‌الطلوع ماشینو ببریم بخوابونیم. آقای دکتر چه می‌کنید؟ این بساط نمی‌خواد جمع بشه؟ @drpezeshkian


امروز یکی از بچه‌ها که دانشگاه قبول شده اومده بود مدرسه، این گلو برای من آورده بود. خیلی ذوق کردم.

Tweet Image 1

دارم درس میدم. متن کتاب نوشته: چون نمودی به خلاف نموده نباش. از همه جای کلاس صدای وای خانوم چه بی‌ادب بلنده.


سر موضوعای مختلف وقتی جوک ساخته می‌شد خیلی میخندیدم. اما با شوخیای مربوط به جنگ نمی‌تونم بخندم. بغض گلومو فشار میده.


یکی از بچه‌های کلاس اول دبستانمون دیروز تو خونه از طبقه سوم افتاده تو کوچه و مرده. حالم خیلی خرابه.


دیگه توانایی به خاطر سپردن اسم بچه‌ها رو ندارم. توی هر کلاس: آنیسا، آتریسا، آریسا، النا، الینا، آرمینا، آرمیتا، پرنیان، پریا، پرنیا، فرنیا و … فقط یه حسن داره، جناسو با مثال اسم خودشون یاد میدم.


دیگه مدرسه رفتنو دوست ندارم. توی دفتر نشستن برام عذابه. تحمل همکارا با افکارشون برام سخته.


Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.