@Somtalaa Profile picture

Somtala

@Somtalaa

آندرلاین سابق

Similar User
Charlotte in town photo

@Gissi57

Zara photo

@zararast

شومپت علیا photo

@shompett

Iraj photo

@Iraj

ليدى اِل photo

@__ladyL__

Leel photo

@Leeel1208

بابا و مامان منو رسوندن سرِ پله‌ها،بعد درحالی که دستم پر از کیسه و لباس بود پیاده شدم خدافظی کردم کشون کشون اومدم تا پایین پله‌ها یهو مامان داد زد صدام کرد،برگشتم دیدم وایساده سر پله داره دست تکون میده منم دست تکون دادمو یه عکس گرفتم ازش. بعدم گریَم گرفت من واقعا مامانمو میخوام😩


این زنه یه بدجنسی ریزو مخصوصی داره که واقعا نمیشه توضیحش داد. ولی کاملا حس میکنمش از راه دور


امروز به اون دختر خوشگله گفتم دیشب خوابتو‌دیدم،یه سرهمی شلوارکی خوشگل پوشیده بودی که جلوش یه پاپیون سوتینی داشت. به همین سوی چراغِ خاموش چشماش داشت برق میزدددد! گفت واااای جدی؟؟ من تاحالا شلوارکو لباسای اینجوری نپوشیدم! گفتم چطوووو؟! گفت آخه اجازشو‌ ندارم! منظورش به شوهرش بود 😒


از دیدن ویدیوی این دخترک دانشگاه علوم تحقیقات چه اضطرابی افتاده تو دلم همون حال خراب اواسط انقلاب مهسا اومده سراغم باز! چه بلاهایی که به سرش بیارن دختر معصوم😞


مغزم داره میترکه سوتی پشت سوتی خدا کنه اون ماجرا اشتباه بوده باشه تا فردا صبح بشه و این داستانارو حل کنم ۱۰۰ سال میگذره


تصمیم گرفتم تنهایی ناهار برم بیرون،چون معدود افرادی که حوصله‌شون رو داشتم در دسترس نبودن.. پاشدم کلی تیپ زدم رفتم جلو آینه،دیدم واسه تنهایی رستوران رفتن یه کم زیادی تیپ زدم! بنابراین پروژه شکست خورد و با همون تیپ اومدم خونه مامان و کباب تابه‌ای خوردم


داشتم از شدت شیرینی‌خواهی میمردم. حتی یک عدد قند تو خونه پیدا نمیشه خوارشو گاییدم! رفتم از این بقالی مذهبیه که صاحبش عرزشیه و تحویلم نمیگیره معمولا یه شکلات بخرم و گِس وات! دریغ از حتی یک شکلات خارجی!!!! آخه مرد!دیگه یه هابی چیه که تو نداری!!!!!


صدای کوچک‌ترین صحبتای همسایه بغلی مدتیه میاد تو خونه‌مون و این موضوع به شدت رو مخمه قربون صدقه اون نوه عنش میره من باید بشنوم.. سر شام با شوهرش بحث میکنه من باید بشنوم.. اون پسر لندهورش هر شب طلبِ نمیدونم چیو میکنه من باید بشنوم.. ای کیر تو مسائل خانوادگیتون


عجب روزی بود!روز خدافظی از شاگردایی که دیگه میرن مدرسه..روز خدافظی از بهترینو لایق‌ترینو باسوادترینو خلاق‌ترینو باحوصله‌ترین معلمی که توی عمرم شناختم… اونم به خاطر مهاجرت!ینی قراره تمام این خوبیاش ازین به بعد خرج بچه‌های یه کشور دیگه بشه… خااااک آخوند… خاااااک


بیخود نیس در مقابل دوست جدید گارد دارم و آدمارو به این راحتیا تو‌ زندگیم راه نمیدم… از ۷:۳۰ تا همین الان که ۸:۵۲ دقیقه‌ست منتظر خانمم و هنووووز حتی نزدیکم نیست.. زنگم جواب نمیده درست حسابی… آخرین بار بوودددد


تازه بعد ۷-۸ ماه با این دختره که خیلیم آدم حسابیه سر کار یه‌ذره صمیمی شده بودمو خواستم دعوتش کنم باهم بریم پیاده‌روی یا مثلا اطراف شهری کوهی چیزی… که اینم امروز گفت هفته دیگه میرم ازبکستان پیش شوهرم تا باهم منتظر بشیم برای ویزای استرالیامون😒 دیگه هم نمیام… ای کیر توت روزگار


سی میلیون تومنه که یک هفته پیش اشتباهی اونده بود به حسابم امروز به صاحبش برگردونده شد.. مملو از غمو اندوهم… خدایا مگه بهت نگفتم صاحبش پیدا نشه! چقد میری رو اعصابم اگه قرار بود ازم بگیریش چرا از همون اول دادیش اصلا😒


امروز صبح در حالی که باید گریانو نالان از خواب بیدار میشدم و زمینو زمانو به خاطر بی‌شوهری فحش میدادم، پاشدم رفتم باشگاه و تمرین سخت کردمو بعدش رفتم این کافه اداییه املت زدم.بعدم رفتم خرید کردم چون بچه‌ها قراره بعد ناهار بیان اینجا کُس بِکَلکیم.. چیه این تنهایی.. اعتیاد داره رسما


این شبی که تنها نشستی روی مبل و آبجو و خلالی‌سسی میخوری،از اعماق وجودت به خودت فحش میدی که چرا یه پس‌انداز کافی نداری و گاهی یک قطره اشک میریزیو به گوشیت که پشت هم زنگ میخوره نگاه میکنی، یادت بمونه زن


ملت چرا همچین میکنن! پیتزارو میذارن لای نون باگت،روش گوشت برگر میذارن سوسیس اضافه میکنن و به این سم میگن ساندویچ بمبی بابا یواش! چتونه


خوارو مادرم از گرما اومده جلو چشمم، واقعا دیگه نمیکشم امشبم که با ورود سوسک پروازی به اتاقم کلکسیون شبهای گرم تابستونی تکمیل شد


همین الان فهمیدیم که ماشین ۱۲ تا اس‌ام‌اس حجاب داره کله‌مون به غایت کیری شد


وجه غرغروی وجودم دلش میخواد زودتر این تابستونِ گرمِ چسبونکی تموم شه و وارد نیمه دوم سال بشیم،وجه قدرشناس وجودم میگه که احمق جون تموم شدن تابستون مساویه با رفتن شاهین و دوباره تنهاییو سردرگمیو شروع ترافیکای تخمیِ صبحا که به خاطر باز شدن مدرسه‌های کیریه. پس:گیلاس میخورمو دم نمیزنم


روزای زوجو اصلا دوست ندارم، به خاطر اون کلاس بخصوص همش استرس دارم از روز قبل.. کاش این ۲-۳ ماه زودتر بگذره یه برنامه درست حسابی بدن دستم


به خاطر ناراحتی زیاد رفتم یه چیپس خوردم با کلی بروکلی و گل کلم چند شب پیش میخواستم به شاهین بگم میدونی وقتی من برای خودم نودل درست میکنم معنیش اینه که ناراحتم؟ این موقع شب چیپس خوردن هم همون معنیو داره ولی خب نگفتم بهش.میخورد تو ذوقش اینهمه نودل خریده


United States Trends
Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.