@Kherefttt Profile picture

Shepherd

@Kherefttt

همان بازی ابلهانه و تکراری ادامه دارد.

Joined June 2024

تنها موقعیتی که از رزیدنتی بدتره سربازیه، خدارو صد هزار مرتبه شکر سرباز نیستم تو این مملکت.


امروز تا مرز معامله دوتا ماشین رفتیم و نشد، مورد اول بدون اجازه خانومش اومده بود و ماشین به نام اون بود و مورد دوم استخاره کرد، به جان خودم استخاره کرد و گفت بد اومده=)))))


« ...آن حرف پایم را شکست. دیگر نمی‌توانستم پا به پای او همراهش باشم، در میانه راه افتادم.»


کسایی که این چند وقت منو ندیدن یه لطفی بکنن ۲-۳ ماه دیگه هم منو فراموش کنن تا یه فکری به حال این شیکم بکنم، خاک به سرم زیر هیچ لباسی مخفی نمیشه این خمره.


بعدا تو کلینیکم ازین آب‌سردکنا میذارم که با نی آب می‌خورن، یه کارآموز هم میذارم دور سر مردم اسفند دود کنه، چاکر مراجعین‌ عزیز.


« من احساس می‌کنم چیزی مصنوعی را تجربه می‌کنم در حالی که زندگی واقعی دارد از کنارم می‌گذرد.»


دیگه از توضیح دادن خواسته‌هام به آرایشگرم خسته شدم، بیا زود برین تو سرم برم کار دارم آقاجان، بیا.


اون لحظه که کارمندهای گشاد و قحبه‌ صورتشونو طوری میکنن که وای خسته شدیم از دستتون و طلب‌کارانه جواب میدن دوست دارم مادرشونو بگام، مرتیکه کچل بوگندوی مفت‌خور دمپایی‌پوش احمق


این پیرمردهای حرومزاده تا منو سکته ندن ول نمیکنن، صبح جمعه تو کارواش چه غلطی میکنید اخه😭 تو بانک پشت‌سر شمام، تو اداره‌ها پشت سر شمام بمیرید دیگه.


یه برنامه ریختم رو گوشیم برا آنالیز ساعت خوابم و اینجور اداها، زمانی که پیام میده بگیر بکپ بنده قهوه به دست لپتاپو روشن میکنم.


خب اسکرابامو اتو زدم، مداد و خودکار خریدم، کوله‌پشتیمو مرتب کردم، رو کتابام برچسب زدم، توروخدا شیفتامو بهم بدید دیوانه شدم از بیکاری.


سوپرپاور من اینه که پیرزن‌ها همیشه به دادم میرسن، امروز تو پارچه فروشی یه خانوم رندوم گفت پسر ازین جنس نخر بد اتوعه همیشه هم پرز میگیره✍🏻


خونه اون جاییه که بتونم بدون خم شدن برم زیر دوش حموم .


بخشی از من که دوست داره خوشحال زندگی کنه و امیدوار باشه داره روزهای سختی رو میگذرونه.


«شب‌ها نمی‌توانم بخوابم ... مثل کیسه‌ی پرخاکروبه که پاره شود، هر آشغالی توی سرم فرو می‌ریزد.»


عزیزترین افراد زندگی من هستن و با تمام وجودم دوسشون دارم اما درجه‌ای از عصبانیت هست که فقط مامان و بابا میتونن منو بهش برسونن.


«همیشه رنج‌ها و ترس‌ها را بیش از حد حس می‌کردم و این استعداد نحس، راه را بر هرگونه آسودگی و سبک‌سری می‌بست‌.»


بخدا همین الان از گردنم عکس بگیرید یه مقدار انحراف به جلو مشاهده میشه انقدر که این چندروز عطسه کردم.


شروع لجن مردادو به پایان خوبش میبخشم.

Tweet Image 1
Tweet Image 2
Tweet Image 3
Tweet Image 4

نقطه جذاب زندگیم اینه که حد وسطی نیست، پیوسته در گا یا عیش و نوش و موفقیت.


United States Trends
Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.