@HkmSetare Profile picture

مستعار

@HkmSetare

سال‌هاس نقش میبافم @yunahandmade

Joined July 2020
Similar User
B photo

@baharakprd

maria photo

@maria168121

گیلاس خانوم🍒 photo

@angellofhelll

میرطاها photo

@mir__taha

🦕ari photo

@Armita_nbhr

مریم یعقوبی photo

@maryam_yaghoobi

honeyy:) photo

@bedoneesssm

نرگر photo

@ihatematcha

ژوپیتر🪐 photo

@lljupiiterll

kogarashi photo

@kogarashiii__

ابی رام photo

@ebrahimgolmah

Mehrdad Sh photo

@nickmehrdad

هماى رحمت photo

@homaynothomay

Maryano photo

@Maryataaa

kik photo

@Aarkakak

سینک تمیز و بدون ظرف کثیف ارتباط مستقیم با روان آرام دارد. تحقیق کردم که میگم..


امروز از مامانم بابت اینکه وسواس تمیزکردن و برق انداختن همه چیو بهم منتقل کرده شکایت کردم. و وقتی گفتم کرکره فلزی رو بردم تو حموم شستم گرخید. گفت من این کارو نمیکنم :/ گفتم من نسخه آپدیت شده خودتم 🤦‍♀️


پیاده‌روی‌های طولانی و تنهایی که میرم بیشتر عاشق پاهام میشم...


پاییز تو یه روز اومد...


چون امروز تصمیم گرفتم که هرروز برم رکاب بزنم و هوا آروم خوبه وسط رکاب زدن طوفان و باد شدید شروع شد و همچنان ادامه داره 😑


تجربه ارتباط و دوستی با یه آدم امن آدمی که گفتگو و تلاش برای درک متقابل براش اهمیت زیادی داره... به نظرم یکی از بالاترین لذت‌های ٣٠ سالکی و بالای ٣٠ سالگي که به دست آوردم.


۵ نفر دختر تو آرایشگاه زنونه عاشق و دلسوخته تتلو یکیشون میگه طفلی معتاده و تو زندان مواد بهش نمیرسه و گناه داره.:/


هربار از اینکه خونه و خلوت و سکوت دارم عمیقا ذوق زده میشم و خوشحال...


ریدم تو مغز همه اینایی که عزاداری میکنن. اشغال ساعت ٣ نصف شب صدای ضبطش رو زیاد کرده و واستاده پایین پنجره...


امشب واسه اولین بار تنهایی مست کردم...


بابابزرگم با همه داستان‌هایی که تو زندگیش داشت و تاثیراتی که گذاشت مرد...


انقد خونه‌مو دوست دارم که گاهی واقعا نمتانم:)

Tweet Image 1

پیج کاریم واقعا خوشگله و هربار با دیدنش کلی ذوق میکنم. روز جهانی صنایع‌دستی رو به خودم تبریک میگم☺️


دیشب استوری از خونه مامان‌بزرگم (مادری)گذاشتم و دلتنگ بودم. پسرعمم ریپلای زد که چقدر دلتنگ همچنین خونه‌ای هست و... گفتم دفعه بعد خواستم برم همه باهم بریم تو حیاط بخوابیم صبح به مامان‌بزرگم زنگ زدم گفت دیشب خواب دیدم خوانواده عمه‌ات میخواستن بیان و دنبال رختخواب بودم واسه همه :))

This post is unavailable.

خیلی وقته بابا نیست. چرا چرا دیگه نمیتونم ببینمش؟ دلم واسه دستاش تنگ شده


عجب تراپی و روتین پوستی ترازی شد...


از صبح خیلی زود بیدارم. با خودم گفتم برم رکاب بزنم سرصبحی سرحال بشم. بیرون رو نگاه کردم دیدم باده. تصمیم گرفتم تو رختخواب بمونم🙂


امروز چه کوفتیه؟ چرا از ٧ونیم صبح صدای روضه‌خونی میاد؟ ریدم بهشون😩😩


با وضعیتی که امروز داشتم زیر صفر🤦‍♀️

بعد از این کوت احتمالش زیاد میشه



Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.