@titi_am_ Profile picture

شکوفهٔ اندوه

@titi_am_

... من آن شکوفهٔ اندوهم کز شاخه‌های یاد تو می‌رویم

Joined November 2024
Pinned

میگه: ببین کی بهت گفتم داستان زندگی منو بنویس می‌گم:اوه،میدونی من از کیه که دیگه نمی‌نویسم! میگه: این یه‌دونه رو بنویس قول می‌دم پرفروش شه. میخندم که؛ مامان! زندگی ما خودش داستانه و دوباره ابرای تو دلم می‌بارن! آخه پری کوچیک غمگینم! چجوری بگم که من طاقت شنیدن اونهمه غمت رو ندارم


تو رویای من بودی وقتی دستهای خیالت، اندوه مرا از سرشاخه‌‌های شب می‌چید...


این قاشقای قدیمی و دلبرِ یادگار مامان‌بزرگشو آورده برام :) خوش‌ذوق ِخواستنی من♡

titi_am_'s tweet image. این قاشقای قدیمی و دلبرِ یادگار مامان‌بزرگشو آورده برام :)
 خوش‌ذوق ِخواستنی من♡

می‌گویند عمر من و تو در محاسبات نجومی در حد پلک زدن یک ستاره هم نیست من اما حاضرم زیر تک‌درختی پرت‌افتاده‌تر از تنهایی آدم در پرتو حُسن تو بنشینم و صد سالی یکبار پلک بزنم...


... گونه‌م نگو گونه، که گورستونه انگاری که بازار شب و روزش همیشه گرمه با زاری


خب پس کی دیگه فدات شم؟؟ دست بجنبون !

خدا قادر است هر نوع نعمت را به شما فراوان بدهد، به طوری که در همه چیز در هر زمان، به اندازه کافی داشته باشید و برای هر کار نیکویی، شما فراوان باشید.



ما به دورِ چشمِ مّستت فارغ از مِیخانه‌ایم...


هزار نامه عاشقانه‌ست عمرم، نانوشته برای چشمانت...


شکوفهٔ اندوه Reposted

که تو از هزار آفتاب روشن‌تری، که از هر قصه‌ای شنیدنی‌‌تر. که تو امنی، امن‌تر از آغوشِ مادر برای طفل.


شکوفهٔ اندوه Reposted

منِ عزیز، یادت بیار چه شب‌هایی رو صبح کردی و باز هم دووم اُوردی. لطفا به دووم اُوردن ادامه بده‌!


ابری غریب در دل من رخنه کرده است...


مرا بیاد بیاور با قلبی که آویخته بودم کنج نفس‌هایت...

مرا به یاد بیاور، با نداشته‌هایم، با چیزهایی که برایت خاطره نشد… #موقت



یه جوری فسنجونام خوشمزه میشه که اصلا حتی خودمم دیگه دارم نمی‌تونم :| باید حریف بطلبم :)


پُر می‌شم از انتظار، دل‌آشوبه و تکون‌های دل، هیجانی که آمیخته به غمه...و بعد دقیقا همون لحظه‌ای که دارم سقوط می‌کنم به عمق اندوه یه صدایی به انگشتام دستور میده که بلغزن رو کلید برق! همینکه چراغا روشن میشن طلسم صحنه فرو میریزه و جادوش از بین میره! آه می‌کشمو برمی‌گردم به کارام...

صحنه‌ اینجوریه که عصره،آسمون دم غروب به سرخی و کبودی میزنه،یه درخت با شاخه‌هایی از آغوش تو دوردست. یهو صداها مبهم می‌شن،باد ملایمی تو سفرش موهامو بهم میریزه و پرتم میکنه به جایی و سالی که نمی‌دونم کجاست،خاطره‌ای که نمیدونم چیه! شعف و غم، توامان چنگ میزنن به قلبم و چشمام فتح می‌شن



صحنه‌ اینجوریه که عصره،آسمون دم غروب به سرخی و کبودی میزنه،یه درخت با شاخه‌هایی از آغوش تو دوردست. یهو صداها مبهم می‌شن،باد ملایمی تو سفرش موهامو بهم میریزه و پرتم میکنه به جایی و سالی که نمی‌دونم کجاست،خاطره‌ای که نمیدونم چیه! شعف و غم، توامان چنگ میزنن به قلبم و چشمام فتح می‌شن


با رعد و برق و بارون وحشتناک نصفه شب فکر نمی‌کردم هوا انقد قشنگ باشه امروز... اما داریم از نور و آفتاب و سکوت حاصل از نبودن آدما لذت می‌بریم و این خیلی خوبه.


از شاهرگم به ستاره، از پوستم به شب، دو سینه‌سرخ تمنا را رها کرده‌ام...


اندوه زیر پوست تنم می‌خزه...


سایهٔ توام به هر کجا روی...


United States Trends
Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.