@the_little_idol Profile picture

بت کوچک

@the_little_idol

تبر به دوش من‌ست. تقلا، دگردیسی و یا این یک پرچم قرمز است.

Joined March 2021
Similar User
مَهی photo

@Mahimahvashi

لی‌لی‌ کازابلانکایی photo

@mamanebachehaaa

ریحان photo

@saintreyhan

Mati Blue photo

@Barbapati

ناطق الشر photo

@kosguyo

پ. photo

@Promizad

امیر- photo

@SicheChinoon

آقای اخلاق photo

@ilia_naseri

کِی‌بی photo

@kokbba

Aida photo

@RadioAidaFM

caramelnaziatto photo

@nznzhr

Hmmm photo

@ShakouriBardia

گوربا با قصد ترک تحصیل photo

@bibarteh

YasinAshourian photo

@YasinAshoorian

آنیما photo

@Mazarineeblue

بت کوچک Reposted

یعنی میگی در نهایت با شکست ایده‌ی تکامل تاریخی کل مدرنیته شکست خورده و دلیل این شکست در واقع بنیان آخرت‌شناختیِ مسیحیِ ایده‌ی تاریخه؟

plieel's tweet image.


چرا این‌جوری نگاه می‌کنی؟ چجوری؟

plieel's tweet image.


بت کوچک Reposted

اگر هجای متقارنِ هجای کوتاه آخر یک کلمه بلند باشه، هجای کوتاه رو بلند می‌خونیم. مثلاً این بیتو گوش کن: ز چشم شوخ تو جان کِی توان برد که دایم با کمان اندر کمین است

plieel's tweet image.


بت کوچک Reposted

دوریش برایم مشکله کاشکی اونو می‌بستم.


بت کوچک Reposted

بچه چهار ساله مادرش فوت کرده. درکی از مرگ نداره. هرروز می‌اد می‌پرسه یعنی امروزم مرده؟


ناگهان فهمیدم که چرا این‌قدر سخت بود برای فهمیدن.


در مزرعه کار مشخص بود. صبح با صدایی چشم باز می‌کردیم که روز. می‌دویدیم، جان می‌کندیم تا شب. چشم می‌بستیم که شب. علف‌های کوچک برای کندن دشوار بودند. همه چیز سخت ساده بود. و سخت. همه چیز مشخص بود. و این‌ها همه پیش از قصه‌ی دست‌های تو بود.


ما ناظر روح و روح نظاره‌ی تو

چقدر "نظّاره" اسم قشنگیه.



ای خدا قسم به رازم که ازت نبوده پنهون به تموم اشک چشمام به همین شام غریبون دیگه طاقتم تمومه


بت کوچک Reposted

«اول او سر، پاها و دستان خودش را بلعید، و سر آخر میان‌تنه‌اش را، تااینکه دیگر هیچ باقی نماند؛ چون، استخوان‌ها را قرچ‌قرچ خورد. تا آخر، طی ساعات دیگر از ابدیتش.» -لوتره‌آمون، «آوازهای مالدورور». [تصویرسازی از سالوادور دالی برای «آوازهای مالدورور»، قاب ۱۹، ۱۹۳۴]

emd3673sam's tweet image. «اول او سر، پاها و دستان خودش را بلعید، و سر آخر میان‌تنه‌اش را، تااینکه دیگر هیچ باقی نماند؛ چون، استخوان‌ها را قرچ‌قرچ خورد. تا آخر، طی ساعات دیگر از ابدیتش.»
-لوتره‌آمون، «آوازهای مالدورور».

[تصویرسازی از سالوادور دالی برای «آوازهای مالدورور»، قاب ۱۹، ۱۹۳۴]

Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.