@misshidie Profile picture

میس هایدی

@misshidie

کیست جز گریه به دلتنگی ما رحم کند

Joined April 2014
Similar User
🏴نینکاسی photo

@ClarasadatIllIl

نیلی photo

@niliitis

kimyagar photo

@mshah000

Soodabeh Navadeh photo

@SoodabehNavadeh

Zynbnrmnd photo

@zynbnrmnd

Yasaman 🌱 photo

@Yasamanism

Hossein photo

@hsnfirooz

شَکول photo

@Shakoooool

Dorsa the First photo

@dorsa_nf

ماهی سیاه کوچولو🐟🌊 photo

@molimkarbalaei

علی ملیحی photo

@alimalihi

mahtaab photo

@mahtaab

سوربا photo

@sourba_

پاریس photo

@Khojaste8898

Shahab 1 photo

@shahab1arch

Pinned

دردا و دریغا که در این بازی خونین بازیچه ایام دل آدمیان است هوشنگ ابتهاج


چرا تراپیم اینجوری بود! :(


«کمال غصه می‌آورد.»


واقعا دلم می‌خواد فحش بدم به زندگی! من باز پی‌ام‌اسم، سگ و بی‌اعصاب! با یه تلنگرم گریه می‌کنم 🤦🏽‍♀️


اومدم آفیس، چون امشب یه game night برگزار می‌کنم، با کمک یکی از مدیرامون. توی دست‌شویی بودم و چند تا خانوم شروع کردن در مورد امشب حرف زدن و یکیشون گفت دختره که اورگنایزش کرده خیلی مغروره (arrogant)! از دست‌شویی رفتم بیرون و تا دیدنم ساکت شدن. اما من خیلی نامحبوبم انگار! 💔


خیام اومد… یه بطری‌ام تو دستش!

misshidie's tweet image. خیام اومد…
یه بطری‌ام تو دستش!

اینکه توی سن ۳۲ سالگی برای اولین بار از پدرت بشنوی «من بلد نیستم این چیزا رو بگم اما واقعا بهت افتخار می‌کنم»، خیلی حس خوبی داره. انگار اون بچه درونم که همش داشت دنبال تاییدیه می‌گشت، الان آروم یه گوشه نشسته!


من فکر نمی‌کردم این توئیت بازخوردی داشته باشه، اما بگم که من مواردی دیدم که توی شرکتمون طرف رو اخراج کردن، بدون هیچ معطلی. من اما نمی‌خوام ایشون اخراج شه، مخصوصا چون خونوادش رو توی آفریقا ساپورت مالی می‌کنه. دلم واقعا می‌سوزه!

شما اگه همکارتون بهتون پیشنهاد دیت می‌دا‌د ‌و شما رد می‌کردین، بعد طرف کماکان از لحاظ روانی شمارو تحت فشار قرار می‌داد به شکلی که روز کاریتون مختل می‌شد، می‌رفتید به hr بگید؟



شما اگه همکارتون بهتون پیشنهاد دیت می‌دا‌د ‌و شما رد می‌کردین، بعد طرف کماکان از لحاظ روانی شمارو تحت فشار قرار می‌داد به شکلی که روز کاریتون مختل می‌شد، می‌رفتید به hr بگید؟


می‌شه لطفا من کد خودم و بنویسم روی کد کثیف بقیه کار نکنم؟ می‌شه اعصابم با اعمال نکردن best practices از طرف بقیه انقد خرد نشه؟ من از اول این کامپونتت رو بنویسم بهتر نیست؟ 🥺 سر جدتون!


این کارمند دون‌پایه یکی از خوشحالیای امروزش اینه که بجای شهر شهیدپرور بِرن، از آفیس زوریخ کار کرده! :)


دوست دارم برم یه غریبه رو بغل کنم و یه ساعت توی بغلش گریه کنم. تهش ازش تشکر کنم و بعدش هیچ‌وقت همدیگه رو نبینیم!


از استرس زیاد دوباره مشکل پوستیم برگشته. نمی‌دونم کی انقد استرس داشتم حتی!؟


حسرتش و نخوریم اگه نشدیم مال هم!


امروز صبح توی آینه وقتی داشتم زیر ابروم یکمی تر و تمیز می‌کردم، متوجه شدم که یه تار ابروم سفید شده. خیلی دردناک بود!


چرا فهمیده نمی‌شیم؟


حالا این که دلمون براشون زود به زود تنگ می‌شه یعنی چی؟


دیروز مهمونی خداحافظی یکی از همکارا بود. یه همکار ایرانی پیدا کردم که فهمیدم تازه توی شهر منم زندگی کرده. چقد خوش گذشت باهاش و گفتیم و خندیدیم. واقعا گاهی یه اتفاقای کوچیکه این شکلی خیلی حالمو خوب می‌کنه.


دیروز یکی از همکارام بهم گفت تو و سه نفر دیگه از هسته‌های مرکزی تمام اتفاقات خوب توی این طبقه از آفیسین. خیلی بهم چسبید! و خب راستش یکی از دلایل حال خوب این روزام هم دقیقا همین همکاران.


راستش من از ۲۵ سالگی، همش کراشام چهل ساله‌های جوگندمی جذاب بودن. به نظرم قطعا اینکه سرتون توی ماتحت زندگی مردم باشه، جاج کردن داره!

This post is unavailable.

امروز دارم از خونه کار می‌کنم و راستش زیرو پروداکتیویتی!


Loading...

Something went wrong.


Something went wrong.